آن سال و آن ماه و آن روز،بيش از همه وقت احساس کردم که اينچنين است،و بيش از هميشه احساس کردم که تنها هستم و قرباني زمانه.و دردناک تر از هميشه،يافتم که در آخراّمان،چگونه فضيلت ها،رذيلت مي نمايد!و آخراّمان،گوئي،هميشه است!


و اينها هيچ کدام دردآور نيست،زيرا که خصومت دشمن،ايمان را بارور مي کند و اميد را سيراب،و به وجود،معنا و نيرو مي بخشد؛و خصومت دوست،نوميد کننده است و ضعيف کننده و . بد!


بي خودي نيست که«علي(ع)»،وقتي در اُحُد،هنگامي که در برابر سيل مهاجم خصم،شمشير مي زند،مي غُرّد،ولي در کوفه،هنگامي که بر سر منبر،سخن مي گويد،ناگهان از بي تابي درد و عجز،محکم بر صورت خويش،سيلي مي زند!


و منِ خانه نشين،قرباني مصلحت! که هرگز از ظلم نناليده ام،و از خصم نهراسيده ام،و از شکست،نوميد نشده ام،اما اين کلمهء شوم «مصلحت»،دلم را سخت به درد آورده بود.


مصلحت! اين تيغ بي رحمي که هميشه،حقيقت را با آن،ذبح شرعي مي کنند.




هرگاه حقيقت،از صحنهء جنايت خصم،پيروز بازگردد،در خيمهء خيانت دوست،به دست مصلحت،خفه اش مي سازند:و سرنوشت «علي(ع)»،گواه است!


ادامه دارد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شهید میرزا محمد براتی پايگاه خبري طلاي سرخ زيركوه دخترِحوا Dennis هر چی بخوای هست Ashley حسابداری با پایتون سفر به استانبول آن روی من بیا با من